کانال تلگرام سهند ایرانمهر

سهند ایرانمهر:

یکی از بدفهمی ها در مورد نظریات «استفان هاوکینگ» نگاه جامعه غیرعلمی به او در مورد مقوله آفرینش و وجود خداوند بوده است. این کنجکاوی معمولا در عبارت‌‌های جذابی مثل این سخن او در فصل هشتم(ص 179) کتاب A Brief History of Time برای مردم، برانگیخته شده است:

«مادامی که جهان آغازی داشته باشد می‌توان برای آن آفریننده ای فرض کرد. اما اگر جهان واقعاً یکسره خودگنجا و بدون کرانه و لبه‌ای باشد آنگاه نه آغازی خواهد داشت و نه پایانی: جهان صرفا هست. آنگاه جایگاه آفریدگار چه خواهد بود؟»

یا سخنانی نظیر این گفته او در مصاحبه با گاردین:

«اعتقاد به خداوند یا وجود جهان دیگری پس از مرگ تنها یک داستان زیبا برای مردمی است که از مرگ می ترسند!»

اینکه مردم عادی بگویند استفان هاوکینگ معتقد به وجود خدا یا عدم وجود خدا است، ناشی از عدم درک آنان از ماهیت «علم» و تعبیری متفاوت با چیزی است که هاوکینگ در ذهن داشته است. اگر شناخت کافی در مورد علم داشته باشیم می دانیم که علم، اعم از فیزیک و ریاضیات و شیمی، اصولا نیازی به خدا ندارد و مقوله خدا خارج از دغدغه اوست (ابن سینا می گفت نتیجه یک به اضافه یک را هیچ کس حتا خدا نمی تواند تغییر بدهد مراد از این سخن اثبات ناتوانی یا توانایی خدا یا وجود و عدم او نیست بلکه منظور، نشان دادن صلاحیت و حدود و ثغور علم است) به همین علت برخی از منتقدین هاوکینگ او را متهم میکردند که با اینکه می‌داند سخن گفتن از خدا در میدان علم، علمی نیست و برداشت عامه مردم از سخنان او «قطعیت فقدان خداست» اما باز هم چنین گزاره های غیر علمی را در رسانه هایی با مخاطبان عام مطرح می‌کند، حال آنکه از منظر علم سخن گفتن قطعی از وجود یا عدم وجود خدا هردو غیرعلمی اند.

به ديگر سخن، علم به معناي science چندان دغدغه و صلاحيت حقيقت يا عدم حقيقت را ندارد و بيشتر ناظر به واقعيت است و بر اين اساس سخن از وجود يا عدم وجود خدا، سخني غير علمی است و جزو دغدغه هاي آن نيست و چنين اظهار نظري همانقدر نادرست است كه اظهارنظر يك كشيش يا روحاني از منظر حوزه تخصص ديني خود در باب فيزيك و علم. فراموش نكنيم وقتي ليميتر ( كشيش فيزيكدان) با نقد علمي خود اثبات كرد كه نظريه نسبيت عليرغم درستي در برخي زمينه‌ها دچار اشتباه است ، پاپِ وقت اين موفقيت ليميتر را دليلي بر حقانيت الهيات مسيحي گرفت. پاسخ ليميتر به پاپ بسيار ساده بود:«حوزه الهيات هيچ ارتباطي به فيزيك و بالعكس ندارد و موفقيت من در حيطه فيزيك معنا دارد نه الهيات مسيحي» برهمین اساس ممکن است فیزیکدانی کتابی در رد یا اثبات خدا بنویسد اما از منظر علم فیزیک این سخن منطبق با صلاحیت فیزیک نیست بنابراین نه گفته های نیوتن در باب قطعیت وجود خدا علمی است و نه گفته های هاوکینگ که تلقی از آن نفی خداست.

?اگرچه بسیاری با وجود اذعان به اینکه خود هاوکینگ فهم دقیقی از حدو و ثغور علم دارد اما عامدانه موضوع وجود یا عدم وجود خالق را در معرض قضاوت سطحی عوام می گذارد، بر او تاخته‌اند اما واقعیت این است که خود هاوکینگ تقصیر چندانی نداشت چنانکه پس از انتشار کتاب حاشیه ساز The Grand Design وقتی به همراه لئونارد ملدینوف همکار خود در تالیف کتاب «طرح بزرگ» در برنامه مجری مشهور لری کینگ شرکت کرد، وقتی لری کینگ این پرسش غیرعلمی و عامه پسند را از یک فیزیکدان کرد که :« آیا خدا وجود دارد یا نه ؟» هاوکینگ پاسخ داد:«خداوند ممکن است وجود داشته باشد ولی علم می‌تواند جهان را بدون نیاز به خلق کننده توضیح دهد». (1)
این سخن در واقع همان سخن در باب ماهیت علم است همچنانکه ملادینوف نیز در جواب مجری که از او پرسید آیا شما و هاوکینگ ملحد هستید، پاسخ داد «خیر» و کتابی هم که به اتفاق هاوکینگ نوشته اند:« اصلاً مدّعی وجود یا عدم وجود خدا نیست زیرا این دو مقوله از هم جدا هستند و هرچند دانش فیزیک هستی را بدون نیاز به آفریدگار توضیح می‌دهد ولی این ربطی به مقوله ایمان ندارد».
?به دیگر سخن قطعیت در ادعای وجود خدا یا نفی آن، در ساحت علم اتفاق نمی‌افتد و مقوله‌ای ایمانی است.(به تعبیر سورن کیرکگارد همچون قماری بر ماجرایی نامحتوم). مقولات ایمانی، مقولات علمی (اثر و سبب)نیستند و مقولات ایمانی(به تعبیرمولوی :جانی) نیز تن به گزاره های علمی نمی دهند و اگرچه در جان مقبلانش کارگر می افتند اما در ساحت علم اصولا مجالی برای طرح شان نیست:
بحث جان اندر مقامی دیگرست
بادهٔ جان را قوامی دیگرست…
بحث عقل و حس اثر دان یا سبب
بحث جانی یا عجب یا بوالعجب!..
این طریق بکر نامعقول بین
در دل هر مقبلی، مقبول بین

سهند ایرانمهر


تلگرام نوشت های بیشتر را اینجا ببینید


 

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید