سخن بزرگان اقتصاد
تورم، همیشه و همه جا یک پدیده پولی است.
میلتون فریدمن- برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1976
درباره میلتون فریدمن
فریدمن در سال ۱۹۱۲ میلادی در بروکلین نیویورک متولد شد. وی در دوران دبیرستان به ریاضیات علاقهمند بود؛ اما با راهیابی به دانشگاه راتجرز، علاقه وی به رشته اقتصاد زیاد شد و تصمیم گرفت تا مطالعات خود را در ریاضیات و اقتصاد بهطور همزمان دنبال کند. وی در سال ۱۹۴۶ موفق به دریافت مدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه کلمبیا شد. سپس روانه دانشگاه شیکاگو شد و در آنجا به مدت سی سال به فعالیتهای آکادمیک پرداخت. او در آنجا در ایجاد یک جمعیت فکری مشارکت کرد که محصولش چندین جایزه نوبل بود و به طور جمعی به عنوان مکتب اقتصادی شیکاگو شناخته میشود. فریدمن با داشتن یک ستون همیشگی در مجله نیوزویک، انتشار پرفروشترین کتاب اقتصادی (آزادی و سرمایهداری) در سال 1962 و ساخت یک سریال ده قسمتی، بهعنوان یک چهره مشهور در قرن 20ام در آمریکا شناخته شد. وی در کتاب سرمایهداری و آزادی از هرچه کمتر شدن نقش دولت در بازار آزاد،برای ایجاد آزادی سیاسی و اجتماعی دفاع کرد.از نظر وی،دولت باید وظایفی را برعهده گیرد که از عهده بازار ساخته نیست.این وظایف، عمدتا اعمال قوانین مختلف و ایفای نقش میانجیگری است. قوانین (مانند قوانین انعقاد قرارداد، چاپ اسکناس و غیره)، ضوابطی است که نظام سرمایهداری، صریحا به آن نیاز دارد.فریدمن به هیچوجه طرفدار بیدولتی و آشوبگرایی نیست اما وی با فلسفه کینز و کینزینها در مورد نقش و دخالت دولت در اقتصاد هم موافق نیست و از آنجا که دولت، آزادی فرد و جامعه را دچار مخاطره میکند، همواره از گسترش وظایف و فعالیت دولت بیم دارد.وی به ضربالمثلی که میگوید”دولت بهتر، دولتی است که کمتر حکومت کند“، اعتقاد داشت.
یکی از زمینههایی که فریدمن در آن دخالت دولت را میپذیرد، کنترل عرضه پول است. او معتقد است که تورّم،همیشه و همهجا یک پدیده پولی بوده و خواهد بود. آنچه مورد نظر فریدمن است، این است که نرخ رشد عرضه پول، آنچنان اهمیت ندارد(طبق تحلیل کینز،انبساط پولی در دوران رکود،اقتصاد را دوباره وادار به حرکت میکند)؛ آنچه مهم است، این است که عرضه پول،باید با نرخ ثابتی مطابق با رشد تولید، رشد نماید؛ تا ثبات قیمت را در بلندمدت تضمین نماید. از نظر او، عرضه پول، مهمترین عامل تعیینکننده تورم است. با وجود اهمیتی که فریدمن برای تغییر عرضه پول قائل است، موافق اعمال سیاستهای پولی برای مواجهه با رکودهای اقتصادی نیست. چراکه او معتقد است که سیاست پولی، اقتصاد را با تأخیر زمانی چندماهه تحت تأثیر قرار میدهد. وی در سال 1967 به سمت ریاست انجمن اقتصادی آمریکا رسید و در سال 1976 جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد. این جایزه به سه دلیل به وی تعلق گرفت:مطالعه بر روی تابع مصرف،اظهارات وی پیرامون سیاستهای تثبیتی اشتغال و همچنین بهدلیل تدوین مجدد نظریه پولی.